محل تبلیغات شما

.

یکی از گه ترین پایان های سال رو دارم میگذرونم. 

چی فکر میکردم و چی شد . 

کی فکرشو میکرد انقدر جدی شه؟ بلاک؟ واقعا؟ لیو؟ واقعا؟ 

نمیدونم چی بگم . 

امیدوارم بدون من خوشحالتر باشه زندگیش. قرار نبود اینطوری شه . حیف بود. حیفمون بود . 

+مگه من عروسک خیمه شب بازی بودم که یه طرفه از طرف خودش تصمیم گرفت و هرکاری دلش خواست کرد.
شدیدا احساس توهین دارم.شدیدا. 
دارم منفجر میشم از شدت احساس حماقت


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها